به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ، پیش از آنکه به صورت رسمی، آنطور که سلاجقه میگوید پایانی بر مالچپاشی نفتی در مراتع و منابع ملی نوشته شود، حسین آخانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، برای اثبات اشتباه بودن مالچپاشی نفتی در مناطق خشک کشور فیلمی را روی شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشت. وی در این فیلم اثبات کرد که پاشیدن مالچ روی گیاهان بومی مناطق خشک اشتباه است.
آخانی، میزان تفاوت دمایی در نقطه مالچپاشی شده و در کنارش زمین خاکی در منطقه کرخه را مقایسه کرد. دماسنج، تفاوت دمایی بیش از 6 تا 10 درجه را نشان داد. دمای نقطه خاکی 38 و نیم درجه و نقاط مالچپاشی شده از 44 تا 48 درجه بود. سلاجقه، در نشست پاسخگویی برخط مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری در پاسخ به درخواست آخانی درباره مالچپاشی گفت: قبلاً دو نوع مالچ دوستدار محیط زیست به سازمان منابع طبیعی معرفی کردیم که ماحصل تولید شرکتهای دانشبنیان داخلی است، تولید این شرکتها باید اقتصادی هم باشد اما منابع طبیعی اجرا نکرد.
لذا به صورت دستوری اعلام کردیم باید از مالچهای دوستدار محیط زیست استفاده شود. داوود میرشکار، مدیرکل محیط زیست خوزستان نیز در پاسخ به سؤالات علی سلاجقه در این نشست توضیح داد: مالچِ مطابق(سازگار) با محیط زیست را به سازمان منابع طبیعی معرفی کردیم که باید جایگزین مالچ نفتی وکیوم باتوم شود.
آخرین بار
سلاجقه ادامه داد: در قانون بودجه اعتبار برای مالچ دیده شده بود و دستگاه مربوطه مالچ را خریداری کرده بود و میخواست استفاده کند. مالچپاشی نفتی را برای همیشه از دستور کار خارج کردهایم؛ مالچهای نفتی در مناطقی که هیچگونه پوشش گیاهی و جانوری ندارد و با مناطق دارای جمعیت انسانی فاصله بسیار زیادی دارد، پاشیده میشود. این آخرین مرحلهای بود که مالچ نفتی پاشیده شد.
نه به مالچ پاشی
چندی پیش هم جمعی از دوستداران و فعالان محیط زیست با راهاندازی کارزاری با هشتگ «نه به مالچپاشی» خواستار توقف این اقدام از سوی سازمان منابع طبیعی خوزستان شده بودند. سیدجمال موسویان، مدیرکل منابع طبیعی خوزستان در واکنش به پویش «نه به مالچپاشی در خوزستان» به روزنامه ایران گفته بود: همه کسانی که این پویش را راهاندازی کردند و چنین محتویاتی نشر دادهاند، در اشتباه هستند و خلاف واقعیت مینویسند.
موسویان در دفاع از مالچ نفتی گفت: 70هزار هکتار از سنوات قبل را تا الان مالچپاشی کردهایم. اولاً مالچ، نفت نیست بلکه آخرین مشتقات پالایشگاههای نفتی، فاقد مواد و عناصر سنگین است. دوماً، ما روی ماسههای روان مالچ میپاشیم؛ مناطقی که ریزگرد و ماسههای روان، زندگی مردم را نابود و روستاها را متروکه میکند.
وی به مناطقی اشاره کرد که به خاطر مالچ اکنون به جنگلهایی انبوه تبدیل شدهاند و گفت: با مالچپاشی یک جنگل دستکاشت طبیعی ایجاد و به هاب زیستمحیطی تبدیل شده است؛ جایی که همه حیوانات به آن پناه میآورند. وی برای اثبات گفتارش از فعالان محیط زیست دعوت کرد که به بازدید از مکانهای مالچپاشی شده بیایند و ببینند که چطور حیات به این مناطق بازگشته است. مالچ پاشی مورد نظر او در دهه 40 انجام گرفته است.
آسیب مالچ به تنوع زیستی
اما کارشناسان و دوستداران محیط زیست درباره شنهای روان نظر متفاوتی با منابع طبیعی دارند. آنها چنین استدلال میکنند: اگر منطقهای دارای شنهای روان باشد دیگر وجود روستا و تأسیسات در آن مکان ممکن نیست. بنابراین ماهیت این اکوسیستمها همین است که در شرایط طبیعی دارای بارش کم و تحت فرسایش بادی باشند.
به گفته احمد زالی، فعال محیط زیست، پاشیدن ماده قیرمانند روی حیواناتی مانند افعی شاخدار یا آگامای سروزغی، زیست این حیوانات نادر در جهان را تهدید میکند چراکه علاوه بر افزایش دما که احتمال مرگ آنها را تشدید میکند، سطح شنها به هم چسبیده و سفت میشود و امکان خروج جانداران پنهان در ماسه از بین میرود. سال 1398 ما مجبور شدیم آگاماهای سروزغی را با روغن شستوشو دهیم تا مالچ از بدن آنها پاک شود.
حیات گونههای بسیاری مانند خاردمها و آهوی شنی وابسته به شنزارها و پوشش گیاهی اندک و بیابانی است. زالی با مقایسه جنگلهای کهور دستکاشت خوزستان با جنگلهای طبیعی کرخه که قدمتی چندهزار ساله دارد، میگوید: جنگل دستکاشت تنوع زیستی ندارد. افزایش جمعیت حیواناتی مانند شغال و روباه که دارای جمعیت بالایی در کشور و جهان است، چه اهمیتی دارد. ضمن اینکه ایجاد جنگلها باعث از بین رفتن زیستمندان بومی منطقه میشود و خطر انقراض گونههایی مانند سومار که فقط در این نقطه از جهان (شنزارهای غرب کرخه) زیست میکند، بالا میرود.
میزان جذب آب توسط شنزارها بسیار زیاد است و در این مناطق دیگر نیازی به درخت نداریم، زیرا سفرههای زیرزمینی از این خاصیت شنزارها تغذیه میکنند. زالی با اشاره به وجود مشکلات در آرایش سرزمینی ادامه داد: با سدسازی اجازه میدهیم روستاها به حریم رودخانه بیایند و با بارندگی، سیل آنها را تخریب میکند. انسان باید خود را با طبیعت وفق دهد نه اینکه آن را تخریب کند. چرا روستا باید در مناطقی دایر شود که مشکل کمآبی دارد و بعد مجبور شویم در منطقه بیابانی از طریق طرح غدیر به خرمشهر آبرسانی کنیم. چرا باید برای رفع مشکل دام در منطقه بیآب با تخریب بافت طبیعی، پوشش گیاهی و چراگاه ایجاد کنیم؟
نظر شما